- نویسنده:مجید پراش خو
- تاریخ:سه شنبه 24 تير 1393
- عنوان موضوع:
یاد از آن سگ که درون نگهش، یک جهان مهر و وفا پنهان داشت. در شب سرد زمستان، در کنار کوچه، چه غمین ناله خود سر میداد. و چه غمگین روزی، کودکان سنگ به دست، چوب به دست، در پی او او دوان، ناله کنان، زوزه کشان و چه نفرت آور، خندهها بود که بر لبها بود. من به خود میگفتم: سگ ولگرد، به خدا میبرد یک روز پناه و از او میپرسد: - این همان اشرف مخلوقات است؟ - و خدا ... و خدا ... چه جوابی دارد؟ این سوالیست که در این راه دراز، من زخود پرسیدم، و زخود میپرسم، که خدا ... چه جوابی دارد؟ شاید او غمگین است! سگ ولگرد شبی رفت و نیامد هرگز شاید او رفت به دیدار خدا ...
برچسب ها : , تعداد بازدید : 193
اخرین مطالب
تور تایلند
خبر فوری...
خبر با تاخیر...
سایت پرده سینما...
نقدی منفی بر فیلم پایان نامه ...
دعوت از دوستداران سینمای ایران و جهان برای بازدید از معتبرترین سایت سینمایی کشور...
نقد فیلم زیبای مرهم
مصاحبه جنجالی سایت پرده سینما با بانو تهمینه میلانی
جدیدترین خبرها از سینمای ایران...
مقاله احداث گلخانه و تجهیزات مورد نیاز آن
گوجه فرنگی
تسهیلات بانک کشاورزی
نام علمی : Rosa hybrida
توت فرنگی
گوجه فرنگی
همکاری با بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران
کنترل بیولوژیک شته
علف های هرز ایران
دختران فیلسوف لطفا به این مطلب جواببدید خواهشن
اینم جالبه لطفا از دستشون ندید