- نویسنده:مجید پراش خو
- تاریخ:سه شنبه 24 تير 1393
- عنوان موضوع:
طعمشتلخبود
تلخیاشرا دوستنداشتم
نمیدانستم که دواست..
بیطاقتشدم و ناآرام.
دهانم بویشکایت گرفت و گلایه... و
هنوز هم نفهمیدم نام آن اکسیر مقدس را
و این منم
منم که در تمامی این لحظه های ناشگون!
بی وقفه در پرسه های بی کسی خویش درجا زده ام.
کسی با من از سهم یک پنجره سخن نگفت
کسی با من از حضور آسمان،
در پشت پندارهای شفاف حرفی نزد.
کسی نگفت که می توان برای آب، تشنگی را تفسیر کرد
و برای زمستان،
از نیمه شبهای سرد و دستان یخ زده داستانها گفت!
زمان رفته است.
سالهاست!
و چه نانجیبانه احساس مرا تا دورهای دور برده است.
و دریغا که من،
چه عاجزانه به تنهایی خویش
- نه در قفس، که در پندار یک قفس! –
خو گرفته ام.
های!
چرا دستی از دریچه این قفس،
برای یک لحظه تنهایی من دانه نمی پاشد؟
چرا صدای نخواندن مرا، هیچ کس
- نه رهگذاری غریب،
که حتی آشنایی نزدیک –
نمی شنود؟
برچسب ها : , تعداد بازدید : 104
اخرین مطالب
تور تایلند
خبر فوری...
خبر با تاخیر...
سایت پرده سینما...
نقدی منفی بر فیلم پایان نامه ...
دعوت از دوستداران سینمای ایران و جهان برای بازدید از معتبرترین سایت سینمایی کشور...
نقد فیلم زیبای مرهم
مصاحبه جنجالی سایت پرده سینما با بانو تهمینه میلانی
جدیدترین خبرها از سینمای ایران...
مقاله احداث گلخانه و تجهیزات مورد نیاز آن
گوجه فرنگی
تسهیلات بانک کشاورزی
نام علمی : Rosa hybrida
توت فرنگی
گوجه فرنگی
همکاری با بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران
کنترل بیولوژیک شته
علف های هرز ایران
دختران فیلسوف لطفا به این مطلب جواببدید خواهشن
اینم جالبه لطفا از دستشون ندید