تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
سئو 021 

سایت سئو 021 بوجود آمد تا گامی در جهت آموزش بهینه سازی سایت در ایران بردارد




اکسیر مقدس

طعمش‌تلخ‌بود
تلخی‌اش‌را دوست‌نداشتم

نمی‌دانستم که‌ دواست..

بی‌طاقت‌شدم ‌و ناآرام.

دهانم بوی‌شکایت ‌گرفت‌ و گلایه... ‌و

هنوز هم نفهمیدم نام آن اکسیر مقدس را

و این منم
منم که در تمامی این لحظه های ناشگون!
بی وقفه در پرسه های بی کسی خویش درجا زده ام.

کسی با من از سهم یک پنجره سخن نگفت
کسی با من از حضور آسمان،
در پشت پندارهای شفاف حرفی نزد.
کسی نگفت که می توان برای آب، تشنگی را تفسیر کرد
و برای زمستان،
از نیمه شبهای سرد و دستان یخ زده داستانها گفت!

زمان رفته است.
سالهاست!
و چه نانجیبانه احساس مرا تا دورهای دور برده است.
و دریغا که من،
چه عاجزانه به تنهایی خویش
- نه در قفس، که در پندار یک قفس! –
خو گرفته ام.

های!
چرا دستی از دریچه این قفس،
برای یک لحظه تنهایی من دانه نمی پاشد؟
چرا صدای نخواندن مرا، هیچ کس
- نه رهگذاری غریب،
که حتی آشنایی نزدیک –
نمی شنود؟


برچسب ها : , تعداد بازدید : 104

نظرات: |



اخرین مطالب